۱۳۸۶ فروردین ۳۱, جمعه

ما و مشکلاتمان 1- مقدمه


ما مشکل سیاسی داریم فکر میکنم این از معدود موضوعاتی است که تقریبا همگی در موردش هم عقیده هستیم.
منتها در دلایل یکی مشکل رو در نبود دمکراسی می بینه یکی در بود جمهوری اسلامی. یکی در نبود قوانین دمکراتیک یکی دیگه در فرهنگ. یکی در مذهب یکی دیگه در نبود ارمان های مارکسیستی و غیره.

راه حل ها هم همیشه بر اساس شناخت از مشکل ساخته می شود مثل مبارزه مسالمت امیز( مدل اصلاح طلبانه) یا مبارزه قهرامیز(مدل انقلابی) یا مبارزه کارگری(مدل مارکسیستی) یا مبارزه مذهبی با قراعتی دیگر( مدل نواندیش اسلامی روشنفکراسلامی ) یا مبارزه فرهنگی(به شیوه انتقاد از فرهنگ کنونی در جهت بازگشت به فرهنگ ایران باستان یا حرکت بسوی فرهنگ غربی) و غیره.

گویا صد ساله که ما با همین افکار مشغول به ساخت ایرانی آباد و ازاد هستیم( البته خیلی بیشتره) و متاسفانه موفق هم نبودیم.
من مشکل اصلی رو بیشتر در خودمان میبینم یعنی مشکل را رفتار کردار عقاید و افکارمان و تضاد انها با نیازها و خواسته هایمان می دانم راه حلی هم بجز شناخت واقعی خود نیازها و خواسته هامان برایش نمی شناسم. متاسفانه این عدم شناخت از خود، نیازها و خواسته ها ریشه ای عمیق در رفتار انسان شرقی، اسلامی دارد و در رفتار انسان غربی کمتر نشانه ای از آن به چشم می خورد.

میشود فکر کرد پس مقصر می تواند فرهنگ، جامعه یا مذهب مان باشد که چنین بار می اورد، جمله کاملا درستی است به این شرط که بپذیریم که اگر توانایی رسیدن به این عقیده را داریم وقدرتی برای تغییر خود و جامعه مان نه قسمت دوم را نازایی خود بدانیم.
مگر نه اینکه جامعه انسان را می سازد و انسان هم جامعه را؟ در این رابطه تاثیر ما بر جامعه بسیار بیشتر باید باشد تا تاثیر جامعه بر ما.
در این مورد بمرور بیشتر توضیح خواهم داد، مشکلی که در خلال بحت ها سعی در اثبات ان دارم همانطور که قبلا گفتم این است که بزرگترین عامل دشواری روزگارمان را این رفتار شرقی، اسلامی یعنی عدم شناخت ما از خود و نیازها و علایق مان میدانم و دلایلم را هم بترتیب در سلسله مطالبی با همین عنوان می نویسم.

هیچ نظری موجود نیست: