۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

روزنامه هلندی: در ایران فقط شجاعان به خیابان می روند

صفحه اول روزنامه(NRC.HANDELSBLAD) ندا، سمبل اعتراض ایران می شود.
-------------------------
در هفته گذشته هربار که سعی در نوشتن کردم، نوشته هایم را در مقابل حماسه ای که عزیزان آفریده اند، بسیار ناچیز یافته ام.در تمام هفته (گر چه از راه دور) با شما بوده ام، با خروش شما به شوق آمده ام، با شما فریاد کشیده ام و با شما گریسته ام.حماسه ای که شما آفریده اید، من خارج نشین را به جای نوشتن برای شما، نظاره گر شجاعت تان کرده است. به شما احترام می گذارم و افتخار می کنم.---------------------

این عکس صفحات اول تعدادی از روزنامه های هلندی امروز 22-06-2009 می باشد. با هم ببینیم.

صفحه نخست روزنامه(NRC.NEXT) دیگرهیچ کس در خیابان امن نیست.

صفحه نخست روزنامه (TROUW) موسوی، بعنوان حافظ انقلاب


صفحه نخست روزنامه (DE VOLKSKRANT) تهران، کانون اصلی اعتراضات

این هم یک کاریکاتور بامزه از انتخابات ایران، برای بزرگتر دیدن لطفا روی تصویر کلیک کنید. (ترجمه نوشته: تو باید بالاخره فرهنگ پذیرش شکست را یاد بگیری)




۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

خروش دلیران ایرانی، زینت بخش صفحه اول تمام روزنامه های هلند


صفحه اول روزنامه (De Vlokskrant)
امروز صفحه اول تمام روزنامه های صبح هلند پر شده است از قهرمانی دلیران ایرانی. داخل این روزنامه ها مملو از مقالات در باره شهامت شما است. دنیا فریاد شما را شنیده است. این غول دیگر به شیشه باز نخواهد گشت.
عکس انتخابی اکثر روزنامه ها یکی است. عکسی زیبا از شیر زنان ایرانی که با دست خالی برای نجات هموطنی از چنگ مزدوران به آنها حمله می کنند. دورد بر یکایک شما باد.

صفحه اول روزنامه(De Telegraaf)


صفحه اول روزنامه(AD)

صفحه اول روزنامه (NRC.Next)


صفحه اول روزنامه (Trouw)



۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

رای به کروبی، رای به کرامت انسانی خود


قصد ندارم طولانی در باره انتخابات بنویسم، نظرم را در این باره قبلا گفته ام .
اما امیدوارم آقای کروبی بتواند رای بیاورد، کوتاه برای اینکه:
تیمی قوی در کنار خود دارد،
بطور حرفه ای کارحزبی کرده است،
برای اولین بار در این سالها کسی پذیرفته است که خودش(و باورش) عقل کل نیستند و خود را وابسته به تیم کارشناسان می داند،
برنامه های خود را تعیین کرده است،
در میزان توانایی خود اغراق نمی کند و می داند که محدودیت ها مانع بزرگی هستند،
اعضای تیم اجرایی خود را معرفی کرده است،
قانون اساسی را قابل بحث و تغییر می داند،
محدودیت های اجتماعی را قابل تغییر می داند،
حقوق انسانی دگراندیشان و اقلیت های نژادی و مذهبی را برسمیت شناخته است،و....

و این مجموعه اتفاقی است که برای اولین باررخ می دهد. بطور مثال سرکار آمدن آقای خاتمی اصلا قابل مقایسه با این یکی نمی باشد، چرا که نه آقای خاتمی و نه اطرافیانش، برنامه و ایده مشخصی داشتند و ارائه کرده بودند و نه حتی ظرفیت های جامعه را می شناختند، برای همین هم بطور مثال توانستند از جامعه مدنی به مدنیه النبی کوچ کنند.

با علم به اینکه انتظار معجزه از انتخابات ریاست جمهوری نمی توان داشت، بنظر من وعده های آقای کروبی و تیم قدرتمنداش درصد قابل قبولی توان اجرایی هم دارند ولی حتی اگر از حد شعار فراتر هم نروند(که اگر آقای کروبی پیروز نشود، نمی شود فهمید که شعار بوده اند و یا برنامه های قابل اجرا) باز هم به کسی که در شعار تابو شکنی می کند و از حقوق انسانی و شهروندی همه ایرانیان دفاع می کند، باید رای داد. این رای، رای به آقای کروبی نیست، رای به برنامه ای انسانی و قول تلاش جهت اجرایی کردن آنها است.

رای نیاوردن شعارهایی که حمایت از حقوق انسانی می کنند، نشانگر عدم میل و نیاز درونی ما به اجرایی شدن آنها می باشد.
اگر از شانس های(ولو کوچک) خود به ظن توطئه انگیز بودن، یا عدم تطابق آنها با اصول دمکراتیک و ... استفاده نکنیم، نشان داده ایم که "خود ما" هنوز راه درازی در پیش داریم و " مانده تا برف زمین آب شود"



۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه

اختلاف اجرای عدالت با گرفتن انتقام


چندی قبل در اینجا قصاص-اجرای عدالت و یا انتقامی کور؟ در مورد اختلاف بین اجرای عدالت و گرفتن انتقام مطلبی نوشته بودم.
بعضی از خوانندگان بدرستی پرسیده بودند که اصلا عدالت یعنی چی و چرا باید با انتقام مرزبندی بشود؟

داشتم جوابی برای این سوال آماده می کردم که بجایش تصمیم گرفتم اول چرخی در اینترنت زده و ببینم دیگران در این مورد چه نظری دارند.

از این دو سایت سایت اول و سایت دوم چند جواب کوتاه و بنوعی مربوط به بحث مان را انتخاب کرده و اینجا می گذارم.(توجه شما را به این نکته جلب می کنم که سوال کننده و جواب دهندگان ظاهرا کم سن هستند، و در یک جا سوال کننده خود گفته است که برای درس فردا می خواهد اطلاعات جمع کند)

سوال: ( What is the difference between justice and revenge)

جواب ها،(از ترجمه های بهتر و روان تر استقبال می شود).
1- ( Revenge is done to satisfy you, justice is done to satisfy society.Quote -"If you are planning revenge you should begin by digging two graves.")
انتقام گرفته می شود که تو را خشنود کند، عدالت انجام می شود که رضابت جامعه را بدست بیاورد.
(نقل قول، احتمالا برگرفته از فیلمی تگزاسی)اگر قصد گرفتن انتقام داری، بهتره دو تا قبر بکنی.

2-(With justice you want to make someone understand his mistake with revenge you just want him to get hurt)
با عدالت می خواهی کسی را متوجه اشتباهش بکنی، با انتقام می خواهی که او رنج بکشد.

3-(Revenge can lack justice and justice can be done without taking revenge)
انتقام می تواند ناعادلانه باشد، عدالت می تواند انجام شود بدون گرفتن انتقام.

4- (Revenge is not justice. Revenge is when you committ an act against another person or thing to satisfy your inner anger with the person/thing. Justice is when you committ an act against a person/thing for the safety of others)
گرفتن انتقام، عدالت نیست. انتقام وقتی است که تو عملی را بر علیه کسی/ چیزی انجام می دهی تا عصبانیت درونت را خشنود کنی. عدالت وقتی است که تو عملی بر علیه کسی/ چیزی انجام می دهی برای اینکه از امنیت افراد جامعه حفاظت کنی.

5- (Justice is when you want to fine someone for touching you inappropriately. Revenge is when you want to chop off his/her hand)
عدالت زمانی است که می خواهی کسی که تو را انگشت کرده است، جریمه شود. انتقام زمانی است که می خواهی دست او را بتلافی این عمل قطع کنند.

6-(Justice is righting wrong or rebalancing forces. Whereas Revenge is the displacement of anger that only in your mind will bring balance)
عدالت راهی برای اصلاح خطا و یا تنظیم(بالانس) خشنونت می باشد، در حالی که انتقام تخلیه خشم است و فقط درون تو را به آرامش می رساند.

7- (Some people see justice as revenge by society. The line between justice and revenge is not at all clear cut)
بعضی از آدمها عدالت را انتقام جامعه از مجرم می دانند. مرزهای بین عدالت و انتقام اصلا واضح نیست.

8-(revenge can be bad but fullfilling an invididuals wants, justice is what is morally right to benefit soceity)
انتقام می تواند بد، اما ارضا کننده نیازهای شخصی باشد، عدالت قانونی اخلاقی است که منفعت جامعه را در نظر دارد.
.................
به نظر من ما بیشتر انتقام گیرنده ایم تا عدالت خواه. برای ما معنی عدالت یعنی مجازاتی اگر نه بیشتر که حداقل معادل آن (چشم در برابر چشم).
ما زیاد علاقه نداریم به مسایلی مانند خشم آنی، زیر سن بودن مجرم، شرایط روحی، بدون قصد قبلی بودن اتفاق، ترس ناگهانی،پشیمانی، امکان اصلاح و.... بها بدهیم.
برای شخص من رسیدن به هماهنگی با روح قوانینی که در دنیای مدرن امروز به آن عدالت می گویند(که اشکال آن در کشورهای مختلف جهان اول فرق می کند ولی از طلب انتقام بری هستند) راحت نیست.
ریشه ام مرا به جای فکر در باره امکان مجازات بهمراه بازآموزی و اصلاح مجرم(بمنظور جلوگیری از اتفاقی مشابه) بطرف تنبیه و تلافی مستقیم خشنونت ای که مرتکب شده می برد. بدون در نظر گرفتن این اصل ساده که اگر خشنونت ای که او انجام داده زشت و غلط است، پس تکرار آن(اینبار توسط ما) نمی تواند کاری زیبا و پذیرفته باشد، از فکر اینکه دارند تلافی کارش را سرش در می آورند، لذت می برم، فکر به اینکه اگر این اتفاق برای من افتاده بود، من هم به همین طریق انتقام خودم را ازش می گرفتم، برایم لذت بخش است و....

ولی این افکار مرا نمی ترساند، می دانم که افکارم و آموخته هایم به من اجازه تسلیم احساس شدن در عمل را نمی دهند. می دانم که از نظر فکری از این احساس فاصله گرفته ام.
قبلا هم گفته ام این احساس لذتی را به من می دهد همانند دیدن صحنه ای از فیلمی اکشن که قهرمان فیلم، بالاخره دخل نقش منفی را در می آورد و او را بسزای اعمال اش می رساند.

ولی دنیای واقعی برای من فیلم نیست، در دنیای واقعی عمیقا طرفدار قوانین مدرنی هستم که با وجود نواقص اش(که مدام سعی در بهبود آن می کند) در مجازات ها نه به تلافی عمل مجرم، بلکه به شناساندن اشتباه برای جلوگیری از تکرار آن و امکان اصلاح مجرم(بستگی به سنگینی جرم و امکان اصلاح مجرم) اقدام می کند. جواب خشنونت را با خشنونت متقابل نمی دهد و مهم تر از همه اینکه عدالت مدرن، عدالتی است که خودش را با مجرم همطراز نمی بیند.