۱۳۸۸ فروردین ۵, چهارشنبه

رقص در کنسرت ایرانی



بعد از بیشتر از 3 سال که به کنسرتی ایرانی نرفته بودم، آخر هفته گذشته "کنسرت شهرام و اندی" بودم که نسبت به آخرین تجربه من از کنسرت ایرانی بسیار بهتر بود.

یک ربع از ورودم به سالن گذشته بود که برای گرفتن نوشیدنی به قسمت بار(در خود سالن) مراجعه کرده و منتظر نوبت برای دادن سفارش شدم.

در همین زمان یک آهنگ "قری" شروع شد. از کنارم صدای هم خوانی با آهنگ را شنیدم، سرم را برگرداندم، دو تا خانم ایرانی در حالی که ترانه را هم خوانی می کردند مشغول رقص با هم بودند. رقص که چه عرض کنم، بشدت خود را به هم مالیده و روی هم لیز می خوردند. با لبخند زیر لب "لزبو" (مخفف لزبین) گفته و به سفارش نوشیدنی ام مشغول شدم.

ده دقیقه بعد آن دو را که در حال عبور از جلوی ما بودند به همسرم نشان داده و به آرامی در گوشش گفتم: نگاه کن، لزبو ایرانی تا بحال دیده بودی؟

همسرم نگاهی به من کرد و گفت: نگفتم روز به روز بیشتر شبیه مادرت می شی، هر کسی رو که می بینی الکی یه چیزی راجع به اش بگو دیگه، این دو را من اول دیدم یکی با شوهر و بچه اش است و آن یکی هم با دوست پسرش آمده.

- باور کن الکی نمی گم، خودم دیدم، داشتند به بهانه رقص تو هم می لولیدند، یک صدم این چشم و ابرویی که این دو برای هم می آمدند را تو هنوز برای شوهرت! نیامده ای.

گفت: رقص ایرانی همینه دیگه، تو یک مدت ندیدی بنظرت عجیب می آید، در فرهنگ ما چون رقص با جنس مخالف رسم نیست، هر کسی هم که نمی تواند از اول تا آخر با طرف خودش برقصد،(ضمن اینکه مردها بیشتر از چند دور هم حاضر به رقص نیستند) اینه که خانم ها با هم می رقصدند، ولی در واقع دارند برای شخص سوم(مرد تماشاچی) عشوه می آیند، اگر نگاه کنی اکثر خانم ها دارند با هم می رقصند.

حق داره، بیشتر از 70 درصد خانم ها در حال رقص و قر دادن برای هم هستند.

جایی خوانده ام که سابقه این کار به سالیان قدیم برمی گردد، زمانی که زنان در اندرونی خانه ها و حرمسراها محبوس بوده اند و چون در جشن ها هم فقط زنان حضور داشته اند، پس مجبور بوده اند که انرژی خود را اینگونه سوزانده و احساسات خود را ابراز کنند. ولی این چه ربطی به امروز دارد؟

برفرض که زمانی ناچاری بوده، اصلا می پذیرم که حتی امروز هم در مناطقی از ایران می تواند زیاد غیر منطقی نباشد، اما امروز و اینجا چرا؟ سالها از زمان عادی بودن این کار فاصله گرفته ایم، همه جور مختلط زندگی می کنیم، اما چون سابقه رقص مختلط نداریم متوجه غیر عادی بودنش نمی شویم. اما مگر نه اینکه اکثر اینها هم در اروپا زندگی می کنند؟ پس اینها هم باید نگاه شان به این رفتار تغییر کرده باشد، پس تاثیر زندگی در فرهنگی دیگر، دیدن، حضور، لمس، تغییر، یادگیری و... کجاست؟


چرا ما قادر به بازبینی، تغییر و به روز کردن رفتار خود نیستیم؟ مگر رقص هم حکایت آفتابه و کون شستن ماست که تغییر ناپذیر مانده است، عملی که همه می دانیم بهداشتی نیست و کلی هم جوک از وسواس آخوندها در این کار از بر هستیم، ولی باز هم در هر کجای دنیا که باشیم، آفتابه، نشد آب پاش و یا بطری نوشابه با خود به توالت می بریم و هی آب بریز و هی بساب.

دقیق تر نگاه می کنم، ای داد و بیداد، داستان فقط مختص خانم ها نیست، خیلی از پسرها و مردها هم دارند با هم می رقصند که، چه قری هم دارند برای هم می دهند.

یکی شون داره ترانه رو تو صورت روبرویی با صدای بلند هم خوانی می کند" من عاشق چشاتم، عاشق لباتم، عشق منی فداتم".. اون یکی داره کونشو تاب می ده، دوستش هم روی زانواش نشسته، دستاشو زیر کون اون(با کمی فاصله) گرفته و مثلا داره قرشو جمع می کنه.....

دوست افغانی ام می گفت: در کشور ما چون در اکثریت بالا، رقص زن برای مرد وجود ندارد،تا همین چندی قبل(هنوز هم در مناطقی) رسم بوده که توی عروسی ها چند پسر لباس زنانه تن کرده و بعنوان زن قر داده و شاباش می گرفتند، برای همین رقص ما زنانه شده است.

اما داستان رقص ما فرق داره، همه اش تقصیر این "خردادیان" باید باشه که رقص ما این شکلی کرد و گرنه ما ........

که همسرم آمده و می گوید: دست از فضولی تو کار مردم بردار، خسته شدم اینقدر با خانم ها رقصیدم و براشون عشوه آمدم، بیا یک دور باهم برقصیم، ببینم کدوم مزه اش بیشتره!!...

۱۳۸۸ فروردین ۱, شنبه

واكنش كامنت گذاران هلندي به انتقاد شديد ايران به اوباما




رهبر مذهبي ايران، آقاي خامنه اي روز شنبه ضمن حمله شديد به سياست هاي آمريكا از اوباما نیز بسختي انتفاد كرد. او گفت: بعد از اينكه شما تغيير كرديد،تازه ما آماده مي شويم كه رفتارهاي خود را تغيير دهيم. شما از (change) مي گوييد ولي ما در عمل چيزي از آن مشاهده نمي كنيم. آمريكا بايد از دخالت در امور داخلي ساير كشورها دست بردارد. اين كار باعث نفرت مردم دنيا آز آمريكا شده است......

سايت پرفروش ترين روزنامه هلند(تلگراف) اين خبر را منتشر كرده است. با هم 20 واكنش اول كامنت گذاران هلندي به اين خبر را به ترتیب بخوانبم.(توضيح: هدف از اين ترجمه صرفا اطلاع رساني است)


1- اوه, هنوز زنده است! زير كدام سنگ قرون وسطي بوده تا حالا؟ نظرخود مردم ايران با اين فرق داره.


2- اوباما حسن نيت نشون مي ده و اينطور جواب مي گيره، ياد مي گيري، بهرحال تو دستي كه براي آشتي دراز شده بود رو پس زدی. حالا همه دنيا اينو مي بينند. اکنون اگر طرف مقابل عكس العمل نشون بده مشكل شماست.


3- دوباره اين بازي هاي ايران شروع شد، اونها به دنيا احتياج دارند و نه بر عكس....


4- معلومه كه اونها همیشه مي توانند از این بهانه ها سرهم کنند . اما متاسفانه اين بنفع مردم ايران نيست.


5- انتظار بهتري هم از رژيم ترور نمي رفت. خوشبختانه !!! هميشه در اروپا كساني هستند كه فكر مي كنند مي شه با اين ها مذاكره كرد در حالي كه مذاكره ممكن نيست. ايران بمب(اتم) مي خواهد و تا آن را بدست نياورد دست بردار نيست. گاهي حمله(به ايران) بهترين دفاع است.


6- حواست باشه از اين آيت الله انتقاد نكني كه بجرم انتقاد بزندان مي افتي. "ما به همه انتقاد مي كنيم ولي تحمل انتقاد به خود را نداريم", اين پيام ايران به جهان است. اين رو به ياد بود يك "وبلاگنويس ايراني اميد ميرصيافي" مي گم كه بجرم انتقاد دستگير و در زندان فوت كرد.


7- اين هم چندمين مدرك كه ثابت مي كند اينها از مسير خود خارج شده اند. اينها هنوز در دوران نوسنگي زندگي مي كنند. اين عقب افتاده ها فقط زبان زور را مي فهمند.

8- ارواح ديوانه.


9- با اين واكنش بچه گانه واضح مي خواهند بگويند: يا راه من يا هيچ راه ديگری.(Our way, or no way)


10- خامنه اي بايد استعفا بدهد بهمراه بقيه صاحبان قدرت در ايران. مردم ايران بشدت تحت فشار فناتيك ها قرار دارند و هبچ كاري از دست آنها بر نمي آيد. حتي انتخابات بعدي هم تاثيري در اين داستان نخواهد گذاشت.


11- (تازه بعد از اينكه شما تغيير كرديد ما آماده تغيير خواهيم شد) اينكه هيچ وقت اتفاق نمي افتد. پس معني اش اين است كه بايد منتظر يك جنگ ديگر باشيم.


12- مي بيني دوباره، اگر پاي مذهب در ميان باشه انعطافي در كار نيست و اين گروه ديگر است كه بايد كوتاه بيايد. ايران انتظار داره كه آمريكا خودشو تغيير بده اما هيچ تغييري صورت نخواهد گرفت اگر همه مثل شما نخواهند خود را تغيير دهند و ديگران را پس بزنند. مي ترسم كه اينگونه كشورها هيچ وقت درست نشوند.


13- چه زمانی غربي ها ياد مي گيرند كه با اينها نمي شه صحبت كرد. اوباما كار احمقانه اي كرده كه براي ملاهاي يكي از بدترين رژيم هاي خاورميانه پيام فرستاده.


14- هه اسلامي ها شديدا فرو رفته اند.


15- ايران حتما دوباره كاسه اي زير نيم كاسه داره.


16- مگر كسي انتظار ديگري داشت؟ اونها بخوبي مي دانند كوتاه آمدن يعني كنترل روی برنامه اتمي. ديپلمات هاي ايراني مفت نمي ارزند!!


17- اون مي ترسه كه قدرت اش را از دست بده، اين مشخص است.


18- من اوباما را رهبر بهتری برای جهان مي بينم به نسبت رهبران مذهبي كه در قرون گذشته كلي جنگ براه انداخته اند. خودت برو تو تاریخ بخون.


19- و اگر بزودي ديگه چيزي براي تنفر نباشه چقدر زندگي كسل كننده مي شه.


20- اوباما انگار هنوز خوب نفهميده كه اونجا تازه سال 1388 شروع شده. سال نو مبارك اوباما.






۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

رشد افراط گرایی در هلند و آینده رویایی بنام "جامعه مولتی کالچر"



تصویر روبرو از یک مدرسه اسلامی در آمستردام گرفته شده است.

اما این فقط مدارس اسلامی آمستردام نیستند که در آنها خانم ها این گونه حجاب دارند.


امروزه تقریبا در تمام محله های آمستردام(و سراسر هلند) دیدن این نحوه پوشش کاملا عادی است، در مناطق خارجی نشین این نحوه پوشش بسیار بیشتر به چشم می اید و همه روزه هم به تعداد کسانی که اینگونه تردد می کنند، افزوده می شود.

این تصویری است که بسیاری معتقد هستند که در هماهنگی با نورم این جامعه نیست و می رود که بنیاد های فرهنگی و رفتاری این جامعه را دگرگون کند.

بر اساس اکثر نظر سنجی ها بیشتر ساکنین هلند از موج اسلامی شدن جامعه در هراس هستند و هر روزه بر این تعداد افزوده می شود.

این پوشش در کنار مشکلی بنام (جوانان بزه کار مهاجر) بنوعی تصویری رسمی از مهاجرین شده است و بسیاری از مهاجرین که در هیچ کدام از این مسایل دخالتی هم ندارند از تششعات این تصویر منفی بی بهره نیستند و در اجتماع و محیط کاری خود آن را لمس می کنند.

در طرف دیگر، راست افراطی هم دارد قدرت می گیرد. "خیرت ویلدرز" رهبر و موسس حزبی که وجودش مدیون ترس هلندی ها از ناهمخوانی مهاجرین با جامعه هلند می باشد، روز به روز آرای بیشتری را جذب خود می کند.

نظر سنجی های چند هفته اخیر همگی حاکی از آن است که اگر اتفاق غیر منتظره ای نیافتد حزب او بزرگترین حزب هلند و خودش نخست وزیر بعدی خواهد بود.

بحران اقتصادی اخیر هم در این میان مزید بر علت شده و بر شدت این رویارویی افزوده است. بحران های اقتصادی و افزایش بیکاری بطور معمول باعث رشد تمایلات ناسیونالیستی و ضد مهاجرتی می شود.

در این وسط احزاب میانه رو هلند هم ظاهرا قادر به تطبیق خود و برنامه های خودشان با شرایط جدید نبوده و هنوز سعی در دفاع از ایده "همزیستی در جامعه مولتی کالچر" دارند.

"مولتی کالچر" چیست؟




مولتی کالچر ایده ای است مربوط به دهه هفتاد و هشتاد میلادی، ایده ای زیبا و انسانی، ایده ای که انسان ها را با علایق، سلیقه، فرهنگ و آیین های مختلف یکی دانسته و حقی مساوی برای همه قائل می شود.

این ایده جامعه ای را ترسیم می کند که همه انسانها فارغ از وابستگی خود به آیین و باورهای مختلف، با هم یک هارمونی از رنگ های مختلف تشکیل داده و جامعه ای رنگین، مختلط و شاد می سازند.


متاسفانه این ایده هم مانند بسیاری دیگر از ایده های انسانی و ایده الیستی(مانند کمونیست) در عمل موفقیت چندانی بهمراه نیاورد و به اهداف خود نرسید.

مولتی کالچر بجای ساختن هارمونی انسانی و همزیستی با احترام فرهنگ ها و عقاید مختلف، در عمل بیشتر باعث برخورد این عقاید و فرهنگ ها با هم و دفع و نفی یکدیگر شد.


موضوعی که در این ایده به آن توجه لازمه نشده بود این بود که قوانین و نروم های اجتماعی یک جامعه فقط بر اساس یک فرهنگ شکل گرفته اند و مسلما بسیاری از قوانین دیگر فرهنگ ها را نمی توانند در خود جای دهند، (بخصوص که این قوانین و نروم ها در تضاد با دیگری هم باشند) در غیر این صورت جامعه قانون مند جای خود را به آنارشیسم می دهد.

سازندگان این ایده یه این نکته توجه نکرده بودندکه "مولتی کالچر" بدون "مولتی قانون" و "مولتی نورم های اجتماعی" یک شعار بی محتوا خواهد بود.

بطور مثال اگر فرهنگ و باور گروهی از مردم چند همسری را مجاز می داند، پس باید که در مولتی کالچر بتوانند که چند همسری را انجام دهند ویا اگر فرهنگ و باوری هم جنس گرایی را ممنوع می کند، پس معتقدین به این باور و فرهنگ باید بتوانند این ممنوعیت را اجرایی بکند، ولی هر دو این مثال های بسیارساده و بسیاری دیگر از این مثال ها در تضاد با قانون غالب در سرزمین "مولتی کالچر" قرار می گیرند، "قانونی که در تئوری معتقد به مولتی کالچر است و حق انسان ها را به حفظ و پیروی از فرهنگ و معتقداتشان محترم می شمارد، در عمل توان پذیرش قوانین دیگر فرهنگ ها که در تضاد با آن هستند را ندارد".

برای سالها "مولتی کالچر" در اروپا بصورت تابوی در آمده بود که هر گونه انتقادی از خود را بمثابه راسیسم و فاشیسم می دانست و منتقدین خود را طرفداران تبعیض نژادی، رنگی،مذهبی و.. می نامید، تابویی که سرانجام بعد از نزدیک سه دهه در حال فروپاشی می باشد، اکنون دیگر از هر گوشه صدایی در اعتراض به این ایده و ناکامی آن در عمل بلند شده است.

ادامه دارد...

۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه

زمین در سال 2050، جمعیتی معادل 9 میلیارد نفر



جمعیت جهان در سال 2012 به مرز 7 میلیارد نفر خواهد رسید و در سال 2050 نه میلیارد نفر ساکنین کره زمین خواهند بود.


این تازه ترین گزارش سازمان ملل در رابطه با رشد جمعیت جهان است.


بیشتر این رشد جمعیت مربوط به کشورهای فقیر و یا در حال توسعه می باشد.

در این گزارش آمده است که رقم تخمینی رشد جمعیت جهان از میانگین 2.65 به 2.02 تنزل خواهد کرد.


نصف این رشد جمعیت فقط در 9 کشور اتفاق خواهد افتاد، این کشورها عبارتند از: هند، پاکستان، نیجریه، اتیوپی، آمریکا، کنگو، تانزانیا، چین و بنگلادش.


در 45 کشور جهان، تعداد جمعیت حداقل 10 درصد کاهش خواهد یافت. مهمترین این کشورها عبارتند از: روسیه، ژاپن، ایتالیا، کره جنوبی، کوبا، اکرین و بیشتر کشورهای استقلال یافته شوروی سابق.


این گزارش متذکر می گردد که خوشبختانه رشد ایدز در جهان کمتر از آن مقداری بوده است که انتظار می رفت.


در کشورهای توسعه یافته رشد جمعیت بسیار کم است و نگران کننده، در 5 سال گذشته میزان تولد از رقم 1.58به 1.64 ارتقا یافته است. اما این به این معنی نمی باشد که این کشورها نیاز خود به مهاجرین را برای ثبات جمعیتی از دست خواهند داد، کشورهای مرفه در این رابطه همچنان نیازمند مهاجرین باقی خواهند ماند.


در این گزارش آمده است که هر سال تقریبا 2.4 میلیون نفر از کشورهای فقیر ویا در حال رشد به کشورهای توسعه یافته و مرفه مهاجرت خواهند کرد.

آمریکا با قبول سالانه 1.1میلیون مهاجر همچنان بزرگترین میزبان مهاجرین باقی خواهد ماند. این مهاجرین بهمراه رشد جمعیتی خود سکنه آمریکا، جمعیت آن را از 314 میلیون فعلی به 404 میلیون در سال 2050 می رسانند.


در 49 کشور فقیر جهان جمعیت تا سال 2050 دوبرابر خواهد شد و از مجموع 840 میلیون در حال حاضر به 1.7 میلیارد خواهد رسید.


تقریبا 30درصد جمعیت کشورهای فقیر زیر 15 سال و 20درصد بین 15 و 24 سال هستند، یعنی نصف جمعیت زیر 24 سال.


در کشورهای توسعه یافته این ارقام 17درصد جوانتر از 15 سال و 13درصد از 15 تا 24 سال هستند، یعنی تنها 30 درصد جمعیت.


سالخوردگی جمعیت هم در دنیا یکسان نخواهد بود، جمعیت بالای 60 سال در کشورهای توسعه یافته با 2درصد رشد سالانه از 264 میلیون حال حاضر به 416 میلیون در سال 2050 خواهد رسید.


اما در کشورهای در حال توسعه هم شاهد رشد این سالخوردگی خواهیم بود. سالخوردگی در این کشورها از 475 میلیون فعلی به 1.6 میلیارد در سال 205 خواهد رسید.

منبع به زبان هلندی


۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

تمسخر بدلیل داشتن ریش



یک پلیس مسلمان در انگلستان از همکاران سابق خود به دادگاه شکایت کرد، برای اینکه همکاران اش، او را برای داشتن ریش مسخره می کردند.


پلیس 38 ساله جاوید اقبال(Javid Iqbal) از اینکه اعتقاد او در محل کارش مورد احترام قرار نگرفته است، بشدت عصبانی می باشد.


او مدعی است که همکاران او در محل کار و در حضور او، او را مسخره کرده و (fucking Paki) می نامیدند که اشاره ای توهین آمیز به اصلیت او می باشد، که درست هم نیست چون او متولد انگلیس است.


آقای جاوید که پدر دو فرزند هم می باشد، دو سال پیش و بعد از شکایت همکارانش از او، از کار برکنار شده است.


حالا آقای جاوید تصمیم گرفته که از همکاران سابق اش شکایت کند.


او می گوید: این بشدت ناراحت کننده است که آنها مرا بخاطر اعتقادم مورد تمسخر قرار می دادند، در حالی که من پلیس شده بودم که بتوانم کاری مفید برای جامعه ام انجام دهم.


۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

جلبک، سوخت آینده



با کمک اختراعات و استفاده از تکنیک های جدید، دنیا هر روز قدمی به عدم وابستگی به سوخت فسیلی نزدیک تر می شود.


در کنار راکتورهای اتمی، استفاده از انرژی های خورشیدی، امواج و بادی، جلبک هم می رود تا بصورت جدی جایگاه خود را بعنوان تولید کننده بیودیزل بدست بیاورد.


تهیه بیودیزل از جلبک تمام مراحل آزمایشگاهی را با موفقیت طی کرده و می رود که در تولید انبوه قدرت خود را به عرصه تماشا بگذارد.

در اکتبر 2008 بیل گیتس با اختصاص دادن میلیونها دلار به این پروژه روح تازه ای در آن دمیده و شتاب بیشتری به تکمیل این کار داد.

در مورد میزان بازده دهی کاشت جلبک همین بس که در یک منطقه کاشت جلبک ده برابر بیشتر روغن بدست می آید تا همان منطقه از نخل.

در تصویر زیر مراحل مختلف تهیه بیودیزل از جلبک به تصویر کشیده شده است.(برای بزرگتر دیدن تصویر لطفا روی آن کلیک کنید)





1- جلبک در محیطی پر از نور و با تغذیه کافی کاشته می شود.

2- کمی قبل از برداشت، نیتروژن غذایی جلبک را کم می کنیم تا دیگر قادر به ساخت پروتئین نبوده و بجای آن درصد شکر و یا روغن خود را تا دوبرابر افزایش دهد.

3- جلبک را برداشت کرده، روغن آن را فشرده و با کمک مواد کمکی شکر آن را خارج می کنیم.
4- میکروجلبک ها بیشتر تولید کننده روغن هستند و جلبک های بزرگ تولید کننده شکر. بعضی از جلبک ها هم هر دو را تولید می کنند. با کمک مواد حل کننده آنها را از هم جدا می کنیم.

5-شکر را فیلتر کرده و مواد حل کننده را هم بصورت بخار از آن خارج می کنیم.

6- روغن باقی مانده تبدیل به بیودیزل می شود.


خلاصه یک مقاله در نشریه علمی wetenschap in beeld مارس 2009.

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

مردان هلندی و نمره به خوشبختی



مردان هلندی خود را خوشبخت می دانند و به خوشبختی خود نمره 7.5 (از 10) می دهند.


مردان متاهل خود را خوشبخت تر از مجردها می دانند، بشرطی که این تاهل لطمه ای به آزادیهای فردی آنها وارد نکند.


داشتن یک رابطه عاشقانه، آزادی و پول مهمترین شاخص های خوشبختی برای مردان هلندی هستند.


این نتیجه یک تحقیق و نظرسنجی از کانال دیسکاوری(Discovery Channel) می باشد که خود را کانالی "مخصوص مردان" می داند.


بیشتر از 90% مردان مورد سوال خود را در رابطه عاشقانه خوشبخت می دانند، دو سوم آنها تا آنجا جلو می روند که پارتنر خود را با ارزش ترین مورد زندگی خود می نامند.


آزادی های شخصی بعنوان مهمترین نشانه خوشبختی تعریف می شود، و مهمتر از پارتنر و بچه قرار می گیرد.


سه چهارم از مجرد ها معتقدند که با یک رابطه عاشقانه خوشبخت تر خواهند شد.


مردان متاهل(با همسر و یا پارتنر) به خوشبختی خود نمره 8 و مجرد ها نمره 7 می دهند.


اکثر مردان حتی تصور زندگی بدون پول را هم نمی توانند بکنند، وضع مالی خوب بالاتر از یک رابطه جنسی خوب ایستاده است.


بحران اقتصادی اخیر نتوانسته است که تاثیری در احساس خوشبختی مردان داشته باشد، تقریبا سه چهارم آنها همانقدر خرج می کنندکه قبل از بحران اقتصادی خرج می کرده اند.


رابطه جنسی، خوردن و ورزش، این 3 مورد علاقه ترین سرگرمی مردان می باشد.


خبر بد برای خانمها اینکه برای آقایان خرید کردن در ردیف چهارم سرگرمی ها قرار گرفته است.


مردان نوشیدن مشروب را مفرح می دانند، اما می گویند که برای رسیدن به حس خوشبختی احتیاجی به آن ندارند.


یک سوم از مردان ورزش می کنند، 95 درصد با علاقه تلویزیون نگاه می کنند، البته اگر تفریح دیگری نباشد.


راستی شما چی؟ آیا خود را خوشبخت احساس می کنید؟ اصلا به خوشبختی خود چه نمره ای(از 0 تا ده) می دهید؟




۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

پایان زندگی "امپراطور بی سرزمین"



19 ژانویه 1979 پادشاه ایران در روزی سرد به کمپ دیوید در مصر وارد شد.

انور سادات رئیس جمهور وقت مصر به استقبال او رفته و مراسم ورود او بطور رسمی از تلویزیون پخش شد.


از آن زمان خانه بدوشی شاه سابق ایران شروع شد و تا جولای 1980 که زندگیش به پایان رسید ادامه یافت.


آمریکا نمی خواست به او اجازه اقامت دهد و بدین وسیله رابطه شکننده خود با حکومت جدید و انقلابی ایران را دچار خطر بکند.


اما پادشاه سابق ایران امید خود را از دست نداده و سفر آغاز شد.


از طریق مراکش که تحت حکومت دوست اش شاه حسن دوم بود به باهاما رفت، در آنجا به او اجازه اقامت ندادند.

به مکزیک رفت، سرطان لوزالمعده اش وخیم شده بود.

درخواست اجازه درمان خود در آمریکا را کرد.

جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا زیر فشار شدید دوستان با نفوذ شاه ناچارا و برخلاف تمایل حکومت جدید ایران درخواست او را پذیرفت.

حکومت ایران درخواست استرداد شاه سابق را کرد ولی کارتر نپذیرفت، با گروگان گرفتن اعضای سفارت آمریکا در ایران فشار بر روی کارتر بیشتر شد، در نهایت به شاه سابق ایران بدون اینکه معالجه اش به نتیجه ای برسد دستور ترک آمریکا داده شد.

مکان بعدی اقامت او جزیره کونتادورا(Contadora) در پاناما بود.

اما در آنجا هم نتوانست بماند، حکومت انقلابی ایران که چون سایه او را تعقیب می کرد، در خواست استرداد او را از نوریگا دیکتاتور پاناما کرد.

یک درخواست کتبی استرداد، نوشته شده در چهارصد و پنجاه صفحه!! بهمراه چانه زدن های شفاهی و وعده های کلان دلاری در مقابل استرداد شاه سابق، او در را موقعیت بسیار خطرناکی قرار داده بود.


کار به جایی رسید که ملکه سابق ایران هراسان به دوستش جهان سادات همسر رئیس جمهور مصر تلفن زده و درخواست کمک کرد، در نهایت مصر به پادشاه سابق ایران پناهندگی سیاسی اعطا کرد.

او به مصر رفت و در همانجا در 27 جولای 1980 در سن شصت سالگي وفات یافت.


هرازگاهی روی آرمگاه او دسته های گلی دیده می شوند، می شود فهمید که ملکه سابق ایران فرح پهلوی در قاهره بوده است، چون هیچ کسی بجز او یادی از "امپراطور بی سرزمین" نمی کند.


برگرفته یک مقاله از نشریه سیاسی فرهنگی Vrij Nederland