۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

رشد افراط گرایی در هلند و آینده رویایی بنام "جامعه مولتی کالچر"



تصویر روبرو از یک مدرسه اسلامی در آمستردام گرفته شده است.

اما این فقط مدارس اسلامی آمستردام نیستند که در آنها خانم ها این گونه حجاب دارند.


امروزه تقریبا در تمام محله های آمستردام(و سراسر هلند) دیدن این نحوه پوشش کاملا عادی است، در مناطق خارجی نشین این نحوه پوشش بسیار بیشتر به چشم می اید و همه روزه هم به تعداد کسانی که اینگونه تردد می کنند، افزوده می شود.

این تصویری است که بسیاری معتقد هستند که در هماهنگی با نورم این جامعه نیست و می رود که بنیاد های فرهنگی و رفتاری این جامعه را دگرگون کند.

بر اساس اکثر نظر سنجی ها بیشتر ساکنین هلند از موج اسلامی شدن جامعه در هراس هستند و هر روزه بر این تعداد افزوده می شود.

این پوشش در کنار مشکلی بنام (جوانان بزه کار مهاجر) بنوعی تصویری رسمی از مهاجرین شده است و بسیاری از مهاجرین که در هیچ کدام از این مسایل دخالتی هم ندارند از تششعات این تصویر منفی بی بهره نیستند و در اجتماع و محیط کاری خود آن را لمس می کنند.

در طرف دیگر، راست افراطی هم دارد قدرت می گیرد. "خیرت ویلدرز" رهبر و موسس حزبی که وجودش مدیون ترس هلندی ها از ناهمخوانی مهاجرین با جامعه هلند می باشد، روز به روز آرای بیشتری را جذب خود می کند.

نظر سنجی های چند هفته اخیر همگی حاکی از آن است که اگر اتفاق غیر منتظره ای نیافتد حزب او بزرگترین حزب هلند و خودش نخست وزیر بعدی خواهد بود.

بحران اقتصادی اخیر هم در این میان مزید بر علت شده و بر شدت این رویارویی افزوده است. بحران های اقتصادی و افزایش بیکاری بطور معمول باعث رشد تمایلات ناسیونالیستی و ضد مهاجرتی می شود.

در این وسط احزاب میانه رو هلند هم ظاهرا قادر به تطبیق خود و برنامه های خودشان با شرایط جدید نبوده و هنوز سعی در دفاع از ایده "همزیستی در جامعه مولتی کالچر" دارند.

"مولتی کالچر" چیست؟




مولتی کالچر ایده ای است مربوط به دهه هفتاد و هشتاد میلادی، ایده ای زیبا و انسانی، ایده ای که انسان ها را با علایق، سلیقه، فرهنگ و آیین های مختلف یکی دانسته و حقی مساوی برای همه قائل می شود.

این ایده جامعه ای را ترسیم می کند که همه انسانها فارغ از وابستگی خود به آیین و باورهای مختلف، با هم یک هارمونی از رنگ های مختلف تشکیل داده و جامعه ای رنگین، مختلط و شاد می سازند.


متاسفانه این ایده هم مانند بسیاری دیگر از ایده های انسانی و ایده الیستی(مانند کمونیست) در عمل موفقیت چندانی بهمراه نیاورد و به اهداف خود نرسید.

مولتی کالچر بجای ساختن هارمونی انسانی و همزیستی با احترام فرهنگ ها و عقاید مختلف، در عمل بیشتر باعث برخورد این عقاید و فرهنگ ها با هم و دفع و نفی یکدیگر شد.


موضوعی که در این ایده به آن توجه لازمه نشده بود این بود که قوانین و نروم های اجتماعی یک جامعه فقط بر اساس یک فرهنگ شکل گرفته اند و مسلما بسیاری از قوانین دیگر فرهنگ ها را نمی توانند در خود جای دهند، (بخصوص که این قوانین و نروم ها در تضاد با دیگری هم باشند) در غیر این صورت جامعه قانون مند جای خود را به آنارشیسم می دهد.

سازندگان این ایده یه این نکته توجه نکرده بودندکه "مولتی کالچر" بدون "مولتی قانون" و "مولتی نورم های اجتماعی" یک شعار بی محتوا خواهد بود.

بطور مثال اگر فرهنگ و باور گروهی از مردم چند همسری را مجاز می داند، پس باید که در مولتی کالچر بتوانند که چند همسری را انجام دهند ویا اگر فرهنگ و باوری هم جنس گرایی را ممنوع می کند، پس معتقدین به این باور و فرهنگ باید بتوانند این ممنوعیت را اجرایی بکند، ولی هر دو این مثال های بسیارساده و بسیاری دیگر از این مثال ها در تضاد با قانون غالب در سرزمین "مولتی کالچر" قرار می گیرند، "قانونی که در تئوری معتقد به مولتی کالچر است و حق انسان ها را به حفظ و پیروی از فرهنگ و معتقداتشان محترم می شمارد، در عمل توان پذیرش قوانین دیگر فرهنگ ها که در تضاد با آن هستند را ندارد".

برای سالها "مولتی کالچر" در اروپا بصورت تابوی در آمده بود که هر گونه انتقادی از خود را بمثابه راسیسم و فاشیسم می دانست و منتقدین خود را طرفداران تبعیض نژادی، رنگی،مذهبی و.. می نامید، تابویی که سرانجام بعد از نزدیک سه دهه در حال فروپاشی می باشد، اکنون دیگر از هر گوشه صدایی در اعتراض به این ایده و ناکامی آن در عمل بلند شده است.

ادامه دارد...

۶ نظر:

ناشناس گفت...

به نظر من مي‏رسد كه جامعه و حكومت هلند يا به عبارتي سيستم هلند بر لبه ديواري نشسته‏اند و بالاخره تصميم مي‏گيرند كه به كدام سو بپرند!! قبول فرهنگهاي ديگر را رد آنها، قبول مهاجرين يا رد آنها.

اما درباره مولتي كالچر كاملا با نظر شما موافق هستم. اصولا تا زماني كه فرهنگها به صورت تعصب و ايمان در وجود كسي ريشه كرده باشد، تضادي به وجود مي‏آيد كه آزار دهنده است، چرا كه ما مي‏خواهيم آن تعصب و ايمان را به ديگران تحميل كنيم.

ناشناس گفت...

مقاله خیلی جالبی بود.
نتایج انتخابات آینده هم تعیین کننده میتوبه باشه.
یه خبر دیگه هم چند وقت پیش دیده بودم که در آینده نه چندان دور (دقیق یادم نیست تا چه سالی) اکثریت جمعیت بروکسل رو مسلمانان تشکیل خواهند داد.
باید دید واکنش اروپاییان در رابطه با این مسائل چه خواهد بود.

ناشناس گفت...

با سلام
اول از همه ممنونم که به من سر زدید.دوم خدمتتون بگم چیزی که من نوشته بودم اصلا این معنی رو نمی داد که بچسبیم به فرهنگمون.نوشته بودم با جریان رود هم شنا کنیم.معنیش این بود که منطبق بشیم اما اصلیتمون رو فراموش نکنیم.باز هم می گم منظور من بسته بودن نبود.شما اشتباه برداشت کردید یا شایدم دوست ذاشتید این طور برداشت کنید.می تونیم ایرانی باشیم اما فرهنگ هلندی رو هم بفهمیم .یغنی همه آدم های باهوش این کار رو می کنن.
موفق باشید

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز؛ 
سال نو رو به تو و همسر محترمت پیشاپیش تبریک می‌گم، امیدوارم روز به روز و سال به سال فرنگی‌تر از قبل باشی.
http://vertigone.files.wordpress.com/2009/03/nowrooz.jpg 

ناشناس گفت...

سلامتي
سعادت
سيادت
سرور
سروري
سبزي
سرزندگي
هفت سين سفره زندگيتان باشد.
نوروز 88 مبارک
bickaran az alman

ناشناس گفت...

میشه اون سورسهای هلندی که میگن ویلدرز نخست وزیر میشه رو معرفی کنی؟